جدول جو
جدول جو

معنی پلیس را نظارت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

پلیس را نظارت کردن
الإشراف على الشّرطة
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
پلیس را نظارت کردن
Police
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
پلیس را نظارت کردن
surveiller
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
پلیس را نظارت کردن
überwachen
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
پلیس را نظارت کردن
पुलिस करना
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به هندی
پلیس را نظارت کردن
پولیس کی نگرانی کرنا
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به اردو
پلیس را نظارت کردن
পুলিশ পাহারা দেওয়া
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
پلیس را نظارت کردن
kuangalia
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
پلیس را نظارت کردن
polislik yapmak
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
پلیس را نظارت کردن
경찰하다
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
پلیس را نظارت کردن
警察する
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
پلیس را نظارت کردن
לפקח
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به عبری
پلیس را نظارت کردن
mengawasi
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
پلیس را نظارت کردن
патрулювати
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
پلیس را نظارت کردن
следить
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به روسی
پلیس را نظارت کردن
bewaken
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
پلیس را نظارت کردن
vigilar
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
پلیس را نظارت کردن
sorvegliare
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
پلیس را نظارت کردن
vigiar
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
پلیس را نظارت کردن
警察
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به چینی
پلیس را نظارت کردن
kontrolować
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
پلیس را نظارت کردن
ตำรวจ
تصویری از پلیس را نظارت کردن
تصویر پلیس را نظارت کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی